صاحبخانه که مأموران را با خبر کردهبود، در توضیح گفت: «چند ماه قبل این ویلا را خریده بودم و میخواستم در حیاط آن استخر بسازم. امروز کارگرها در حال کندن باغچه حیاط بودند که با اسکلت یک انسان روبهرو شدند و آنرا بیرون کشیدند.» با انتقال بقایای جسد به پزشکی قانونی، در روند تحقیقات، مشخص شد سال۹۲ زن صاحبخانه مأموران را از ناپدید شدن شوهر ۴۰سالهاش به نام فرشید باخبر کرده بود، اما ردی از آن مرد به دست نیامده بود.
همچنین مشخص شد همسر فرشید که فریبا نام داشت بعد از فروش ویلا با مرد جوانی به نام شاهین ازدواج کرده و در شهرستان همدان صاحب یک فرزند شدهاند. با بدست آمدن این اطلاعات فریبا بازداشت شد و مورد تحقیق قرار گرفت تا اینکه به قتل شوهر سابقش با همدستی شاهین اعتراف کرد و گفت: «شوهرم مرد بداخلاقی بود. از او دو فرزند داشتم تا اینکه آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم شاهین برای میانجیگری به خانهمان آمد و با شوهرم درگیر شد. در آن درگیری من دهان شوهرم را گرفتم و شاهین با چاقو او را زد.
سپس جسد را در باغچه خانه دفن کردیم و بعد از ازدواج با شاهین به همدان رفتیم.» بعد از این توضیحات، شاهین نیز بازداشت شد و با اقرار به جرمش گفت: «فریبا دوست صمیمی خواهرم بود. آخرین بار او به خواهرم زنگ زد و کمک خواست. این شد که برای وساطت به خانه آنها رفتم. مقتول چاقو در دست داشت به همین خاطر چاقویی از اپن آشپزخانه برداشتم و یک ضربه زدم.»
دو متهم در شعبه دهم محاکمه شدند و با درخواست اولیایدم شاهین به قصاص و فریبا از اتهام معاونت در قتل تبرئه و به حبس محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با تأیید حکم قصاص شاهین، حکم تبرئه زن جوان نقض و پرونده بار دیگر به همان شعبه فرستاده شد.
بنابراین پرونده برای دومین بار روی میز هیئت قضایی همان شعبه قرار گرفت، اما زن جوان که با قرار وثیقه آزاد بود در دادگاه حاضر نشد. به این ترتیب هیئت قضایی جلسه را به تاریخ دیگری موکول کرد جلسه با حضور متهم برگزار شود.
منبع:روزنامه جوان
خدا لعنتتون کنه پدر قرزندانت رو کشتی اموالش بالا کشیدی، رفتی با قاتلش ازدواج کردی بعدم گفتی بد اخلاق بود! غافل از اینکه خدا در کمین ظالمان هست، شاید فعلا هم تونستی بخاطر زن بودن از عدالت فرار کنی ولی مطمئن باش چه در این دنیا و چه در آخرت از عدالت خداوند نمیتونی فرار کنی
فرض کنیم زنه میگه من که نگفتم بکشش .من دهنش را گرفتم که شاهین کتکش بزنه ولی اون چاقو زد اینجوری یه زن دو تا مرد را می فرسته لای خاک تا قربانی سوم این زن که باشد
واقعا ادم شاخ درمیاره این پرونده های جنایی که میخوونه..انسانی ادم بکشه وراحت بره ازدواج کنه وچطور عذاب وجدان نگیره وانون صحنه های زجراوریک انسان جلوی چشماش نباشه؟!شاید به زبان گفتنش آسان باشدولی واقعا سخته!انون اقا که قاتل که حکمش قصاص ولی این خانم مقصر اصلی ودرقتل شریک بوده خودش این قا را خبرکرده شب حادثه وچه نسبتی باهاش داشته وبه نظر ازقبل نقشه کشیدند که البته خدا عالمه-بکشید ودفن کنید وبروید زندگی کنید..حتی حیوانات موقعی که یکشون تلف میشه ساعت ها یه گوشه وغذا نمیخورند وافسرده اند..خدایا به خودت پناه میبریم ازشر این انساهای شیطان صفت..وقتی خودم مقایسه میکنم حتی دلم نمیاد لانه مورچه ها مسدود کنم..ولی اینا -….
جالبه اون زن خودش گفته من دهنش رو گرفتم ، شاهین با چاقو زدش. بعدش هم با هم خونه رو فروختن و با هم ازدواج کردن. بعد از این وقایع زن رو از مباشرت که هیچی از معاونت در قتل هم تبرئه و زندانی کردن بعد هم با وثیقه آزادش کردن! ولی شاهین به قصاص محکوم شد! باز همم دم دیوان عالی کشور گرم، ولی کاش پرونده رو به یه شعبه دیگه میفرستادن.
نمیدونم تو جامعه ای که مردان خرد میشن قراره به کجا برسه
ای بدبختی به حق چیزهای ………..